گفتاردرمانی تبریز

درمان تاخیر رشدی، اختلالات تلفظی، اتیسم/ اوتیسم، لکنت، کم توانی ذهنی، اختلال خواندن و نوشتن، اختلال جویدن و بلع، کم شنوایی، آفازی،فلج مغزی، شکاف لب و کام

گفتاردرمانی تبریز

درمان تاخیر رشدی، اختلالات تلفظی، اتیسم/ اوتیسم، لکنت، کم توانی ذهنی، اختلال خواندن و نوشتن، اختلال جویدن و بلع، کم شنوایی، آفازی،فلج مغزی، شکاف لب و کام

گفتاردرمانی تبریز

ارایه خدمات ذیل در مرکز جامع گفتاردرمانی تبریز :

1- ارزیابی درمان و توانبخشی کمبود توجه و تمرکز و بیش فعالی (اختلالات توجه و تمرکز)
2- ارزیابی درمان و توانبخشی اتیسم (اوتیسم)
3- ارزیابی درمان و توانبخشی کم شنوایی و ناشنوایی
4- ارزیابی درمان و توانبخشی در پردازش حسی و پردازش حس شنیداری
5- ارزیابی درمان و توانبخشی تاخیر در رشد گفتار و زبان
6- ارزیابی درمان و توانبخشی کم توانی ذهنی و ناتوانی ذهنی
7- ارزیابی درمان و توانبخشی اختلالات و مشکلات یادگیری
8- ارزیابی درمان و توانبخشی اختلالات و مشکلات خواندن و نوشتن
9_-ارزیابی درمان و توانبخشی اختلالات تولید صداها و تلفظ
10- ارزیابی درمان و توانبخشی فلج مغزی و سی پی
11- ارزیابی درمان و توانبخشی مشکلات و اختلالات ناشی از آسیبهای مغزی و سکته
12- ارزیابی درمان و توانبخشی اختلالات ارتباط اجتماعی (اتیسم، آسپرگر و .......)
13- ارزیابی درمان و توانبخشی شکاف لب وکام
14- ارزیابی درمان و توانبخشی ناروانی گفتار (لکنت، کلاترینگ و ....)
15- ارزیابی درمان و توانبخشی اختلالات جویدن و بلع
16- ارزیابی درمان و توانبخشی مشکلات تغذیه ای
17- ارزیابی درمان و توانبخشی مشکلات حنجره ای وصدا
18- ارزیابی درمان و توانبخشی اختلالات ارتباطی، گفتار و زبان سالمندی

بایگانی
نویسندگان

۵۶ مطلب با موضوع «اختلالات اکتسابی زبان (آفازی)» ثبت شده است

ورودی بینایی در بیماران آفازی

تصویر سازی ( شبیه سازی )

توجه ما به چگونگی محرکهای بینایی ناشی از این مسئله است که بهبودی بیماران آفازیک ممکن است به افزایش عملکرد نیمکره غالب بستگی داشته باشد پی ویو 1971 می گوید : شبیه سازی به طور نمادین ( سمبولیک ) نشان دهنده موقعیتها و وقایع می باشد در صورتی که سیستم کلامی بیشتر برای بیان اطلاعات تحریکی انتزاعی بکار می رود کاملا شناخته شده است که محرکهای کلامی ابتدا توسط نیمکره چپ پردازش می شوند در صورتیکه تصویر سازی بینایی مربو طبه نیمکره راست است خانم وست 1977 با توجه به این مسئله می گوید : به دلیل اینکه بیماران آفازیک اکثرا دارای نیمکره راست سالم هستند می توان با استفاده از شبیه سازی بینایی عملکرد زبانی را در آنان فعال ساخت او همچنین می گوید : زبان در هنگام یادگیری به صورتی دو گانه کد بندی می شود بنابراین اگر چه ممکن است پردازشهای کلامی مربوط به لغات وقایع و یا اشیا باقی نمانده و یا قابل استفاده توسط بیمار نباشند ولی تصویر آنان ( لغات وقایع اشیا ) دست نخورده باقی مانده است استفاده از نشانه های نمادین ( سمبولیک ) بینایی ممکن است سبب بلزیافت نشانه های کلامی شود بنابراین وست پیشنهاد می کند که تصویر سازی بینایی می تواند به عنوان عاملی تسهیل کننده جهت عملکرد زبانی موثر در بیمار به خدمت گرفته شود پس باید محرکهایی را انتخاب کرد که این توانیی را داشته باشند که به نحو موثری تصورات غیر کلامی را تحریک ( بیدار ) نمایند لغات ممکن است برای این هدف مناسب باشند ولی تصاویر بر آنها ( لغات ) ارجحیت دارند تصاویر امور واقعی ( اعمال ) احتمالا بهترین خواهند بود همچنین استفاده از رنگ سبب افزایش تاثیر محرک بینایی خواهد شد .

وست برای توصیف عقیده اش به مطالعه آلتمن 1977 بر روی آموزش ارتباط جفتی به بیماران با استفاده از جفتهای تصویر با تصویر تصویر با اسامی چاپی با تصویر و اسامی چاپی با اسامی چاپی اشاره می کند نتایج نشان دهنده ارجحیت روش تطابق تصویر با تصویر در بیماران مورد مطالعه بود وست بر این نکته اصرار می ورزد که تحریک برای بیماران آفازیک باید با استفاده از تصاویری از اعمال و شامل رنگ باشد که تصویر سازی بینایی را افزایش داده و با درگیر کردن نیمکره راست پردازش زبانی را افزایش می دهد

این مسئله در تحقیق فی بر و آتن 1979 نیز مورد مطالعه قرار گرفت آنان 20 اسم یک و دو هجایی را به فهرست یکسان تقسیم کرده و تصاویر سیاه و سفید برجسته ( تصاویر اشیا معرف اسامی ) مر بو ط به آنها را به این فهرست اضافه کردند تصاویر یکی از این فهرستها کاملا سالم ولی تصاویر فهرست دیگر خراب و شکسته شده بود ( مثل عینکی که یکی از لنزهایش شکسته بود کتی که یکی از آستینهایس پاره بود و یا یک قلم شکسته شده ) برای اینکه بیماران پاسخ یکسان به تصاویر ندهند سوالاتی مانند ( اون چیه ؟ ) و یا ( اسم این چیه ؟) از بیمار پرسیده نشد بلکه از سولاتی مانند ( بگو چی می بینی ؟) استفاده شد  در این آزمایضش 10 بینار آفازیک ناروان با آپراکسی گفتار و 3 بیمار آفازیک روان مورد بررسی قرار گرفتند و پاسخ آنان براساس تعداد کلمات موجود در جمله گرامری بیمار که بدون وقفه تولید شده بودند و همچنین طول متوسط 3 جمله از بلندترین پاسخها مورد ارزیابی قرار می گرفت نتایج بدست آمده نشان دهنده هیچگونه تفاوت معنی داری از نظر صحت پاسخ در اسامی دو فهرست نبود اما میزان گفتار ارائه شده ( کل گفتاری که بیمار با دیدن هر تصویر بیان می کرد ) در مقابل تصاویر دو فهرست تفاوت قابل ملاحظه ای را نشان می داد ( بیماران مبتلا به آفازی روان در این مورد نیز تفاوت معنی داری را در پاسخها نشان ندادند بنابراین نتایج ذکر شده مربوط به بیماران مبتلا به آفازی ناروان می باشد ) بیماران کلمات بیشتری را در پاسخ به تصاویر شکسته شده بیان می کردند به این معنی که این تصاویر موجب بیان جملات صحیح تر ( از نظر گرامری ) و بلندتری از سوی بیماران می شدند محققین اظهار داشتند که تصاویر شکسته شده سبب شکستن کدهای کلامی شده و ارتباطات چند گانه مربوط به مفهوم اشیا ( ارتباطاتی که به تجارب حسی و حرکتی اشیا مربوط می شوند ) را تحریک می کنند بنابراین آموزش با استفاده از این شیوه سبب تسهیل عملکرد بیانی شده و بیماران رفتار زبانی متفاوتی را نسبت به عملکرد نامگذاری ساده از خود نشان می دهند .


راههای ارتباطی ما

                                          

 09146590651                             و                    09143162621     

www.goftardarmanitabriz.com

www.goftardarmaniazarbaijan.com

   www.گفتاردرمانی.com


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۱:۵۶

مدلهای سالمندی:

از دیدگاه بیولوژیکی رشد به دو گروه مشخص بزرگ شدن و سالمندی تقسیم می­گردد. این مدل از طریق مشاهده ابداع گردیده است اکثریت ارگانیسمها تا نقطه ای از حیات خویش از لحاظ فیزیکی رشد و تحول می یابند به این مرحله از زندگی ارگانیسم رسش گفته می شود در مرحله بعدی ارگانیسم با بالارفتن سن رفته رفته توانایی خویش را از دست می دهد (عدم کارآیی) (اسچروتس و بیررین[1]، 1996). عدم کارآیی به از دست دادن توانایی عملکردی و تطابقی گفته می­شود. این نکته نیز باید قید شود که بیماریها نیز سبب کاهش کارآیی عملکردی و تطابقی می­شود به همین سبب است که بالارفتن سن همراه با بیماری می تواند سبب کاهش بیشتر توانایی­ها گردد.

در مقابل مدل بیولوژیک، مدل طول مدت عمر[2] وجود دارد. بر اساس این مدل تغییرات (بزرگ شدن، رشد، سالمندی) آدمی همراه با رشد مفاهیم شناختی در همه صورت می­گیرد و تا زمان مرگ مفاهیم لازم ظهور می یابد که به این فرآیند رشد و تعالی گفته می­شود (بالتز و رییسی[3]، 1984).

براساس این مدل وضعیت عملکردی فرد ویژگی است که در طول عمر با تغییرات  فردی شناخته می­شود. این مدل اصطلاح غیرعادی را به­کار نمی­گیرد. براین اساس تحلیل رفتن توانایی بعد از رشد فیزیکی نیز و تا زمان مرگ ادامه می یابد. در این رسش تغییرات روانی نیز ادامه می­یابد.

مفاهیم مختلف تغییرات شناختی وابسته به سن از مقایسه این دو دیدگاه به وجود می­آید. براساس مدل  بیولوژیک تغیرات فرد باید تشخیص داده شود و براساس تشخیص داده شده معالجه و درمان مناسب را دریافت نماید. بهترین مثال برای این مدل پیر چشمی است. با تشخیص صحیح پیر چشمی می­توانیم با عینک و جراحی عملکرد فرد را بهبود دهیم و بدین ترتیب سالمند به زندگی مستقل خود ادامه دهد. براساس دیدگاه وابسته به سن تغییرات شناختی وابسته به سن کمتر به عنوان بیماری در نظر گرفته می­شود و بیشتر به عنوان مرحله­ای از زندگی فرد در نظر گرفته می­شود. برای مثال بازنشستگی یک مثال عینی از این دیدگاه است. بازنشستگی به عنوان یک مرحله از زندگی در نظر گرفته می­شود و به آن بیماری گفته نمی­شود به همین خاطر توقعاتمان را از کارسالمندان کاهش می­دهیم و سالمند را به­خاطر تغییرات سن مورد معالجه قرار نمی­دهیم!!.

درمانگران و محققین براساس دیدگاه خود یکی از این مدلها را انتخاب می نمایند. هرکدام از این دیدگاهها نظر خودش را نسبت به سالمندی دارد. انتخاب هریک از این دیدگاهها به فلسفه نگاه ما وابسته است.



راههای ارتباطی ما

                                          

 09146590651                             و                    09143162621     

www.goftardarmanitabriz.com

www.goftardarmaniazarbaijan.com

   www.گفتاردرمانی.com


[1] - Schroots & Birren, 1996

[2] - the life-span perspective

[3] - Baltes & Reese, 1984

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۶ ، ۱۲:۳۶

صداهای مشخصه در آفازی

                                          

مقصود از صداهای مشخصه، استفاده از آنها همراه با تصاویر می باشد وقتی تصویر مورد استفاده برای درمان بیماران نشان دهنده شی یا جانداری با صدای متمایز شده از صداهای دیگر موجود در محیط باشد بیمار بسیار سریع آن را فرا گرفته و این شیوه بازیافتی ( به یاد آوردن کلمات ) را به موارد دیگر تعمیم می دهد تاثیر صداهای مشخصه به عنوان محرکی برای پیشرفت نامگذاری بیماران آفازیک به وسیله میلز 1977 مورد مطالعه قرار گرفت او پیشنهاد کرد که در درمان اشکالات نامگذاری ، استفاده از صداهای محیطی می تواند به عنوان اساس یک شیوه بازیافتی مورد توجه درمانگران قرار گیرد .

به نظر می رسد که برای تحریک بیماران آفازیک باید از محرکات شنیداری برجسته ( دارای بار  زیاد ) بدون ابهام و تا حد ممکن واضح استفاده کنیم افزایش بلندی محرک مفید نبوده ولی عدم وجود سرو صدا (نویز ) و عامل حواس پرت کن در محیط می تواند کمک کننده باشد استفاده از جمله بندی مستقیم و عبارات هشدار دهنده مقدماتی بر استفاده از جملات غیر مستقیم ارجحیت دارد بهتر است به منظور تحریک از محرک شنیداری زنده و نه نوار ضبط صوت استفاده شود ضمن اینکه بیمار توانایی دیدن دهان درمانگری که در مقابل او قرار دارد را داشته باشد استفاده از محتوای دارای بار عاطفی ( محتوایی که از نظر عاطفی تحریک کننده است ) و تحریکهای حسی مکمل مانند صداها و بوهای مشخصه حساسیت بیماران در پاسخ به درمان را افزایش می دهد.



دکترای تخصصی گفتاردرمانی از دانشگاه تهران
راههای تماس:

09146590651                      09143162621                      33371869

http://www.گفتاردرمانی.com  گفتاردرمانی آذربایجان         گفتاردرمانی تبریز          

آدرس : تبریز چایکنار جنب زیر گذر آبرسان مابین بانک سپه و کلانتر کوچه پلاک 40 طبقه همکف

                                                



                                     

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۵:۲۹

تاثیر محتوای عاطفی بر درک و بیان بیماران آفازی و زبان پریش


                                          

بولر و همکارانش 1979 در مطالعه بر روی تاثیر محتوای 8 بیمار آفازیک شدید( 2 بیمار آفازیک ورنیکه و 6 بیمار آفازیک گلوبال )  را مورد مطالعه قرار داده و برای تحریک آنان از 30 جمله دارای محتوای عاطفی و 30 جمله بدون بار عاطفی که از نظر تعداد هجا ساختار نحوی و تکرار لغت کاملا یکسان بودند استفاده کردند 30 جمله دارای محتوای عاطفی شامل موارد زیر بودند 10 دستور ( امر ) مانند ( بگو بی تربیت ) 10 سوال بله خیر مانند ( رختخواب را خیس می کنی ) و 10 سوال که بیمار برای پاسخ دادن به آنها نیازمند اطلاعاتی در آن زمینه بود مانند : ( اگر یک میلیون تومان ببری چه کار می کنی ؟ ) جملات دیگر دارای ارزش عاطفی کمتری بودند مانند ( به من نشان بده چطور آب می خوری  ؟ ) و یا ( تا به حال گرسنه شده ای ؟ )

پاسخهای بیماران با توجه به تغییر رفتار کلی بیمار و به سه صورت : درست ، نادرست و متناسب ( حتی در صورت اشتباه بودن گرامری ) مورد قضاوت قرار گرفتند نتایج این بررسی نشان داد که محتوا ، پاسخ بیماران را تحت تاثیر قرار می دهد جملاتی که دارای محتوای عاطفی بیشتری هستند سبب بر انگیختن پاسخهای صحیح تر ، تغییر رفتاری بارزتر و اخذ نمرات بیشتری می شوند هر چه جملات داده شده به بیمار از نظر محتوای عاطفی در سطح بالاتری قرار داشته باشند،به همان نسبت قدرت پاسخگویی بیماران را افزایش می دهند البته باید توجه داشت که این تاثیر منحصر به درک بیماران نبوده بلکه شامل بیان آنان نیز می شود.


دکترای تخصصی گفتاردرمانی از دانشگاه تهران
راههای تماس:

09146590651                      09143162621                      33371869

http://www.گفتاردرمانی.com  گفتاردرمانی آذربایجان         گفتاردرمانی تبریز          

آدرس : تبریز چایکنار جنب زیر گذر آبرسان مابین بانک سپه و کلانتر کوچه پلاک 40 طبقه همکف

                                                

                                          

                                     

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۵:۱۹

چگونگی جمله سازی ( نحوه جمله بندی ) در بیماران آفازی:


                                          

به هنگام ارائه محرکهای شنیداری علاوه بر بلندی محرک و عدم دخالت نویز در ارائه آن چه عامل دیگری را می توان تغییر داد ؟ گرین و بولر 1974 در بررسی خود نحوه تنظیم لغات ( ارائه دستورات) آزمایشی را تغییر داده تا بدین وسیله بتوانند تاثیر دستورات مستقیم ( به سقف اشاره کن ) و غیر مستقیم ( مایلم به سقف اشاره کنی ) بر عملکرد بیماران را با هم مقایسه نمایند آنان در بررسی دیگری علاوه بر این دو نوع جمله قبل از شروع جملات از یک عبارت هشدار دهنده مقدماتی مانند نمونه های زیر استفاده کردند:

یه چیزی : به سقف اشاره کن

یه چیزی به من بگو : موقع قدم زدن مشکلی داری ؟

گرچه نتایج بدست آمده از این بررسی ها تفاوت مهمی را از نظر صحت پاسخ بیماران نشان نداد ولی از نظر تناسب کلی پاسخ به محرک هر چه جمله بندی مستقیم تر بود و توسط یک عبارت هشدار دهنده مقدماتی ارائه می شد تاثیر بیشتری در افزایش عملکرد بیمار بر عهده داشت.

تاثیروضعیت ( مکان ) گوینده در بیماران آفازی

آلبرت و بی یر 1976 در یک درمان فشرده با بیماری مبتلا به کری لغت مشاهده کردند که عملکرد بیمار در زمینه درک جمله و تکرار ارقام در صورتیکه بتواند لبهای گوینده را در حین تمرین ببیند افزایش پیدا می کند گرین و بولر 1974 در مطالعه ای بر روی یک گروه از بیماران آفازیک شدید پی بردند که پاسخهای صحیح بیماران به سوالات وقتی گوینده مقابل و یا پشت سر بیمار قرار دارد تفاوت مهمی را نشان نمی دهد با این حال به دلیل همان برتری جزیی بهتر است گوینده در مقابل بیمار قرار داشته باشد یافته دیگر این بود که کانال صوتی دارای تاثیر مهمی بر عملکرد بیماران است وقتی محرکها توسط یک گوینده زنده ارائه می شوند نسبت به هنگامی که محرکها توسط نوار ضبط صوت ارائه می شوند شاهد پاسخهای مناسبتر و صحیح تری از سوی بیماران هستیم این تفاوت از نظر آماری معنی دار بوده و در شرایط ارائه محرک از مقابل و پشت سر بیمار و توسط همه انواع جملات نشان داده می شود آنها گزارش کردند که بیماران اکثرا در هنگام استفاده از نوار ضبط صوت به جای پاسخ به محرک آن را تکرار می کنند به طور مشابه بولر و همکارانش 1979 در مطالعه ای که بر روی بیماران آفازیک و در زمینه تاثیر محتوای عاطفی و خنثی ( محرک کلامی که القا کننده هیچ حالت عاطفی نیست ) انجام دادند متوجه شدند که پاسخهای بیمار به پیامهای زنده معنی دار تر از پاسخهای او به محرکهای ضبط شده می باشد به هنگام ارائه محرکهای ضبط شده روی نوار ضبط صوت به جای پاسخهای اشتباه هیچگونه پاسخی در بیمار مشاهده نمی شد ( بیمار اصلا به این نوع تحریک پاسخ نمی داد ).

 

09146590651                      09143162621                      33371869

http://www.گفتاردرمانی.com         گفتاردرمانی آذربایجان         گفتاردرمانی تبریز          

                                                     

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۳:۱۵