نظریه های شبکه:
نظریه
های شبکه چگونگی سازماندهی و ارتباط بین اطلاعات در حافظه را توضیح می دهد.آنها
وجود Node در شبکه حافظه را تایید کرده اند. این هسته ها برای
عناوین و مفاهیم برچسب گذاری شده اند.مفهوم "پرنده" را در نظر بگیرید.
یکی از ساده ترین نظریه های شبکه، بازنمودهای حافظه را که به صورت سلسله مراتبی
دسته بندی شده اند را با مفاهیم مرتبط تر (مثل قناری) که آشیانه می
سازند تحت عنوان مفاهیم انتزاعی تر(مانند "پرنده") توضیح می دهند....
اما
خیلی زود تشخیص می دهند که چنین شبکه های سلسله مراتبی با شیوه ای که بازنمود های
حافظه کار می کنند، به خوبی هماهنگ می شود.مثلا برای دانش آموزان پاسخدهی به
سوالاتی مانند "آیا شترمرغ یک پرنده است؟" نسبت به سوالاتی مانند
"آیا قناری یک پرنده است؟" بیشتر طول می کشد. بنابراین امروزه محققین
حافظه ،شبکه حافظه را به صورت بسیار نامنظم تر و غیرمعمول تصور می کنند.یک پرنده
معمولی مانند قناری نسبت به پرنده غیر معمولی مانند شتر مرغ به
Node یا
مرکز فهرست پرندگان نزدیکتر است.
افراد
ماهر معمولا نسبت به یک فرد مبتدی در سطوح خاصی شبکه های بسیار پیچیده تری در
زمینه مهارتشان دارند.
):Schemaنظریه
های شکلواره ای (
حافظه
بلند مدت با کتابخانه ای از کتابها مقایسه می شود.این نظر وجود دارد که حافظه ما
اطلاعات را ذخیره می کند دقیقا همانطور که کتابخانه، کتابها را ذخیره می کند. در
این قیاس گفته می شود، شیوه ای که کودکان اطلاعات را بازیابی می کنند مشابه
فرآیندی است که آنها برای پیدا کردن و امانت گرفتن کتاب به کار می برند. اما
فرآیند بازیابی اطلاعات از حافظه بلند مدت دقیقا مشابه کتابخانه نیست. زمانی که
کودکان در ذخایر حافظه بلند مدتشان جستجو می کنند، آنها همیشه دقیقا کتاب مورد
نظرشان را پیدا نمی کنند یا ممکن است کتاب مورد نظرشان را پیدا کنند اما متوجه
شوند که تنها چند صفحه از آن کامل است و در این زمان آنها نقطه ی شروع را بازسازی
می کنند.
کودکان
برای همه نوع اطلاعات، شکلواره دارند. اگر معلم داستانی را برای بچه های کلاس
تعریف کند و سپس از آنها بخواهد که آنچه را فهمیده اند، بنویسند ، با نظرات و
دیدگاههای مختلفی روبرو می شود.این بدین معناست که بچه ها همه جزئیات داستان را به
خاطر نمی آورند و داستانها را با جزئیات خاص خودشان دوباره بازسازی خواهند کرد.
برای
مثال تصور کنید معلم داستانی در مورد دو مرد و دو زن را برای کلاس می گوید که آنها
در قطاری بودن که در فرانسه واژگون شده است. یک دانش آموز ممکن است داستان را برای
سقوط هواپیما بازسازی کند، دیگری ممکن است آنرا برای سه زن ومرد تصور کند و دانش
آموز دیگر ممکن است بگوید که حادثه در آلمان اتفاق افتاده است و غیره.
بازیابی
و فراموشی:
بعد از
اینکه کودکان اطلاعات را رمزگذاری کردند و سپس آنرا در حافظه قرار دادند، ممکن است
بعضی از آنها را بازیابی کنند و برخی را فراموش کنند.
بازیابی:
زمانی
که کودکان اطلاعاتی را از "بانک اطلاعاتی" ذهن بازیابی می کنند، در واقع
اطلاعات حافظه شان را جستجو کرده اند تا اطلاعات مربوط را پیدا کنند.مطابق با
رمزگذاری، این جستجو می تواند خودکار یا با تلاش باشد.مثلا اگر از کودک پرسیده شود
که الان چه ماهی است، کودک ممکن است پاسخ دهد "بهار". این بازیابی ممکن
است خودکار باشد. اما اگر نام کسی که 2 ماه پیش به کلاس آمد،پرسیده شود، احتمالا
فرآیند بازیابی با تلاش همراه خواهد شد.
فراموشی:
شکل
گیری فراموشی سرنخ هایی را درگیر می کند که قبلا
بحث کردیم.فراموشی ِ وابسته به سرنخ( Cue-dependent forgetting) ، شکست در
بازیابی است که به دلیل نبود سرنخ های موثر برای بازیابی بوجود می آید. این سرنخ
ها توضیح می دهند که چرا یک دانش آموز ممکن است در یادآوری یک پاسخ در امتحان شکست
بخورد درحالیکه ممطئن است پاسخ را می داند.
اصل
این نوع فراموشی با نظریه تداخل ، سازگاراست این نظریه براین باور است که فراموشی
به این دلیل اتفاق نمی افتد که ما واقعا اطلاعات حافظه را از دست می دهیم، بلکه به
این خاطراست که وقتی ما تلاش می کنیم به یاد آوریم، اطلاعات دیگری بازیابی می شود
مثلا
اگر دانش آموزی ابتدا برای درس زیست شناسی و سپس برای برای درس تاریخ مطالعه کند،
اطلاعات تاریخ در یادآوری اطلاعات زیست تداخل خواهد کرد.بنابراین نظریه تداخل
پیشنهاد می کند که یک استراتژی خوب برای مطالعه این است که اگر شما چندین درس برای
مطالعه دارید، درسی را که در آینده امتحان دارید، بعد از همه درسها مطالعه کنید.
یعنی اگر دانش آموز امتحان زیست شناسی دارد، بهتر است ابتدا تاریخ را بخواند و سپس
درس زیست را درست قبل از گرفتن امتحان بخواند.
09146590651
دکتر جعفر
معصومی دکترای
تخصصی گفتاردرمانی از دانشگاه تهران
Tabslp.com
https://telegram.me/jafarmasumi
https://www.instagram.com/goftardarmani_tabriz/
https://twitter.com/masumislp