ذهن خوانی کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم
در این بخش ما
به بررسی مطالعاتی خواهیم پرداخت که کودکان عادی 4 ساله توانایی انجام آنرا دارند.
1_ اکثریت
کودکان اتیسم به آزمونهای تمایز ذهنی_ واقعی[1] به صورت شانسی پاسخ می دهند
(بارون کوهن، 1989). این کودکان به صورت واضحی نمی توانند بین شی واقعی و
شی تخیلی تمایز قایل شوند. برای مثال سوال می کنیم که ما کدامیک از موارد زیر را
می توانیم لمس نماییم بیسکویت و یا یک تفکری از بیسکویت. در این آزمون کودک 3 ساله
ی طبیعی سریع متوجه می شود در حالیکه کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم به این
پرسش به صورت تصادفی پاسخ می دهند.
2- مبتلایان عملکرد مغز را به درستی متوجه می شوند ولی از عملکرد ذهن درک
ضعیفی دارند (بارون کوهن، 1989). آنها متوجه می شوند که مغز باعث می شود که ما
حرکت کنیم و کارها را انجام بدهیم ولی نمیتوانند به طور خود انگیخته عملکرد ذهنی
،ذهن[2] را متوجه
شوند (مانند تفکر، رویا، آرزو).کودکان سه ساله ی طبیعی به طور خود انگیخته این
اصطلاحات را برای توصیف وضعیت ذهنی خود به کار می برند (ولمان و ایستس، 1983).
3- بیشتر کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم نمی توانند بین واقعیت و ظاهر[3] تمایز
قایل شوند (بارون کوهن 1989).آنها نمی توانند ایراد شی را توصیف نمایند (مثلا یک
شکلات قرمز رنگ در شکل یک سیب) و آنها نمی توانند بین چیزی که شی شبیه آن است آنچه
که واقعا آن شی است تمایز قایل شوند. برای مثال وقتی که از یک کودک 4 ساله می پرسیم
او پاسخ میدهد که شی مبهمی است ولی وقتی می پرسیم که شبیه چیست ؟ و واقعا چه چیزی
است؟ او پاسخ می دهد که شبیه سیب است ولی در واقع شکلات است (فلاول، فلاول و گرین،
1983) در حالیکه کودک اتیسم فقط به یک بعد شی دقت می کند و پاسخ می دهد که اون
شبیه یک سیبه و واقعا هم یک سیب است.
4- بیشتر کودکان اتیسم در آزمونهای اولین ترتیب ایده ی اشتباه[4] ناتوان
هستندکه در بخش قبل توضیح داده شد. آنها در آگاهی از ایده های مختلف افراد دیگر
نقص دارند. (بارون کوهن و همکاران، 1985؛ بارون کوهن و همکاران،1986؛ پرنر، فریث،
لسلی و لیکام، 1989؛ سویتنهام، 1996؛ رد و پترسون، 1990؛ لیکام و پرنر، 1991).
5- افراد مبتلا به اختلالات طیف اتیسم
در آزمونهایی که دیدن منجر به دانش می شود نیز شکست می خورند. (بارون کوهن و گود
هارت، 1994؛ لسلی و فریث، 1988). برای مثال وقتی که به کودک دو عروسک نشان داده می
شود که یکی از آنها به درون جعبه نگاه می کند و دیگری آنرا لمس می کند و از او می
پرسیم که کدامیک می داند که داخل جعبه چیست؟ کودکان اتیسم به این سوال شانسی پاسخ
می دهند ولی کودک طبیعی سه یا چهار ساله قضاوت درستی را انجام می دهد و پاسخ می
گوید عروسکی که به درون جعبه نگاه می کند می داند داخل آن چیست.
6- در حالیکه کودکان طبیعی توانایی جداسازی واژه های ذهنی[5] (مانند
تصور، دانش و آگاهی) را از لیست کلمات خود دارند. ولی اکثر کودکان مبتلا به اتیسم
این کار را به صورت شانسی انجام می دهند (بارون
کوهن، رینگ، موری آرتی، شیمیتز، کوستا و یل، 1994). با این وجود مبتلایان توانایی
جداسازی واژه های توصیف کننده ی وضعیت فیزیکی بدن را دارند.
7- در گفتار خود انگیخته ی کودکان اتیسم واژه های بیان کننده ی وضعیت ذهنی
مشاهده نمی شود (تاگر، فلوسبرگ، 1992؛ بارون کوهن و همکاران، 1986). در کودکان
طبیعی در سنین 18 تا 36 ماهگی واژه هایی مانند فکر می کنم، می دونم، تصور می کنم،
آرزو می کنم، امیدوارم و غیره به طور خود انگیخته تولید شده و در جای درستی
استفاده می گردد (ولمان، 1990) اما در گفتار خود انگیخته ی کودکان مبتلا این واژه
ها دیده نمی شود و در صورت وجود نیز فراوانی آن کم است.
8- تولید بازیهای نمادین خود انگیخته[6] در این
کودکان صدمه دیده است (بارون کوهن، 1987؛ وینگ، گوولد، یاتیس و بریرلی، 1977؛ لویس
و بوچر، 1988).بازی نمادینی که در این آزمون به کار میرود باید ساده باشد چون باید
در انجام آن وضعیت ذهنیوانمود کردن نیز مد نظر قرار گیرد. کودک دوساله بدون هیچ
تلاشی می تواند بین انجام واقعی عمل و وانمود کردن انجام آن عمل تفاوت قایل شود
(لسلی، 1987).گاهی مادر واقعا غذا می خورد (قاشق را در دهان می گذارد و غذای واقعی
می خورد ) در حالیکه در مواقع دیگر مادر وانمود می کند که غذا می خورد (خودکار را
در دهان می گذارد و ادای خوردن در می آورد و می خندد). کودکان معمولی سریعا چنین
رفتار هایی را متوجه می شوند و خودشان نیزچنین رفتار هایی را انجام می دهند و در
تشخیص دنیای ذهنی از دنیای واقعینیز هیچ مشکلی ندارند. کودکان اتیسم معمولا کمتر
وانمود سازی می کنند و هنگام مشاهده آن نیز سر در گم می شوند و نمی توانند بین
واقعیت و وانمود کردن تمایز قایل شوند.
9- کودکان عادی دلایل عواطف را می فهمند (مانند عکس العمل به وضعیت فیزیکی)
ولی کودکان مبتلا علل ذهنی عواطف را متوجه نمی شوند (مانند عقاید) (بارون کوهن،
1991؛ بارون کوهن، اسپیتز و کروس، 1993).برای مثال اگر احمد واقعا زمین خورده و
پایش زخمی شده احساس ناراحتی می کند و اگر احمد واقعا کادویی گرفته خوشحال می شود
اما این نکته را به خوبی متوجه نمی شوند که احمد اگر کادو بگیرد حتی اگر این کادو
واقعی نباشد او خوشحال خواهد بود اما کودکان عادی در حدود سن 4 سالگی عواطف وابسته
به ایده را به خوبی متوجه می شوند.
10- مبتلایان به اختلالات طیف اتیسم در شناسایی ناحیه ی چشم در صورت[7] مشکل
دارند وضعیت چشم در صورت می تواند فکر کردن ویا نیاز را نشان دهد (برون کوهن و کروس، 1992؛ بارون کوهن، کامپبل، کارمیلوف اسمیت،
گرانت و والکر، 1995) اما کودکان عادی می توانند وضعیت نگاه کردن را تفسیر نمایند.
11- کودکان اتیسم در تشخیص تصادفی و یا هدفمند بودن پدیده ها نقص دارند
(فیلیپس، 1993). این کودکان نمی توانند تشخیص دهند که آیا فرد از انجام کاری هدفی
داشته و یا آن پدیده به صورت تصادفی اتفاق افتاده است
12- آنها نمی توانند فریب بدهند (بارون کوهن، 1992؛ سودین و فریث، 1992).
بنابراین می توانیم حدس بزنیم که آنها نمی دانند که ایده های انسانها می تواند
تغییر نماید و انسانها می توانند عقایدشان را دستکاری نمایند. کودکان طبیعی در سن
4 سالگی کاملا متوانند خود را با دروغ گفتن هماهنگ نمایند و متوجه دنیای ذهنی
انسانهای دیگر می شوند.
13- بیشتر کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم در آزمونهای درک کنایه، ریشخند
ومسخره کردن مشکل دارند که این حالات گفتار را تنها با نیت گوینده می توانیم تفسیر
نماییم و تفسیر تحت اللفظی آنها امکان ندارد (هیپ، 1994). این یافته ها نشان می
دهد که کودکان اتیسم به کلمات واقعی گفته شده آگاهی دارند اما با واژه های ذهنی و
معانی مجازی آنها مشکل دارند.
14- اکثر کودکان اتیسم نمی توانند ابعاد کاربرد شناسی را در گفتار خود تولید
نمایند (بارون کوهن، 1988؛ تاگر_ فلاسبرگ، 1993) و خطا در قوانین کاربرد شناسی را
تشخیص نمی دهند. کودکان طبیعی به نواقص اصول کاربرد شناسی حساس هستند اما کودکان
اتیسم این حساسیت را ندارند.بیشتر قوانین کاربرد شناسی گفتار گوینده را با
انتظارات، داتسته ها و یا علایق شخص مرتبط می نماید بنابراین می تواند به شکل
واقعی با حساسیت ذهنی شخص دیگر ارتباط برقرار نماید.
15- یبشتر کودکان اتیسم در فهم نمادهای عینی (نقاشی ها ، عکسها، نقشه ها و
مدلها) مشکل ندارند در حالیکه نمی توانند نمادهای ذهنی شبیه عقاید را متوجه شوند
(چارمن و بارون کوهن،1992؛ چارمن و بارون کوهن، 1995؛ لیکام و پرنر، 1991؛ لسلی و
تایسس، 1992). به نظر می رسد که ویژگیهای خاصی در نمادهای ذهنی وجود دارد که سبب
می شود کودکان اتیسم در درک آنها مشکل داشته باشند.
16- قضاوت منطقی آنها در مورد کلمات عینی آسیب ندیده است اما آنها در قضاوتهای
روانشناختی در مورد کلمات ذهنی مشکل دارند (اسکات و بارون کوهن، 1996).
همه ی شواهدی که در بالا به طور مفصل به آنها اشاره گردید در درک طبیعی وضعیت
های ذهنی مشکل دارند بنابراین اتیسم را متوانیم شامل درجه ای از کور ذهنی بدانیم
(بارون کوهن،1990؛ بارون کوهن، 1995).
نکته ی مهم و قابل ذکر این است که تعداد بسیار کمی از کودکان اتیسم می توانند
آزمون اولین ایده ی اشتباه اولین دستور[8]را پاسخ
دهند (آزمون اولین دستور تفسیر چیزی است که یک شخص فکر می کند) اما این کودکان
اغلب به آزمون دومین دستور ایده ی اشتباه پاسخ نادرست می دهند (بارون کوهن، 1989).
این آزمون آزمون آگاهی یک شخص از تفکرات شخص دیگر می باشد. این آزمون معمولا به
وسیله کودکان 5 تا 6 ساله ی طبیعی به درستی انجام می شود اما کودکان اتیسم با سن ذهنی
بالاتر قادر به انجام این آزمون نمی باشند.
براساس این یافته ها می توانییم بگوییم که تاخیر رشدی خاصی در مهارت ذهن خوانی
این کودکان وجود دارد (بارون کوهن، 1991). برخی از کودکان مبتلا به اتیسم با
عملکرد بالا و بزرگسالان می توانند آزمون دستور دوم را با موفقیت پشت سر بگذرانند
(بوولر، 1992؛ اوزونوف، پنینگتون و روگرس، 1991؛ هاپی، 1993). کودکانی که در آزمون
دستور دوم موفق هستند می توانند در آزمون مناسب درک زبان انتزاعی نیز موفق باشند
(هاپی، 1993). این افراد در آزمون ذهن خوانی بزرگسالان از خود نقص نشان می دهند (بارون
کوهن، جولیفی، مورتیمور و روبرستون). موفق شدن افراد بزرگسال در آزمون کودکان 6
ساله ممکن است به خاطر اثر اوج نقص ذهن خوانی دایمی آنها را بپوشاند.
با توجه به یافته ها که بطور مفصل در بالا بحث گردید می توانیم نتیجه بگیریم
که اکثر کودکان مبتلا به اتیسم در رشد تئوری ذهن مشکل دارند
منبع : کتاب اتیسم راهنمایی برای درمانگران و والدین
تالیف دکتر معصومی